همزمان با ادامه مباحث مربوط به برنامه هستهای ایران، «دانیل نیسمن»، کارشناس اسرائیلی در تحلیلی برای کریستین ساینس مونیتور از رؤیاهای خود در مورد زلزله در ایران میگوید. نیسمن، بلایای طبیعی را همردیف با جنگ مسلحانه و مؤلفههای کلان اقتصادی در سرنوشت کشورها کارساز میداند.
همزمان با ادامه مباحث مربوط به برنامه هستهای ایران، «دانیل نیسمن»، کارشناس اسرائیلی در تحلیلی برای کریستین ساینس مونیتور از رویاهای خود در مورد زلزله در ایران میگوید. نیسمن، بلایای طبیعی را همردیف با جنگ مسلحانه و مؤلفههای کلان اقتصادی در سرنوشت کشورها کارساز میداند.
به گزارش «تابناک»، نیسمن برای کریستین ساینس مونیتور نوشته است: در نیم قرن گذشته، زلزله مستقیم در سرنوشت دو حکومت تأثیر داشته است. این حکومتها،حکومت خاندان سوموزا در نیکاراگوا و حکومت شاه ایران هستند. در این موارد ناتوانی دولت در برخورد مسأله زلزله در پایتخت نیکاراگوا و نیز در طبس در سال 1356، باعث شده است که ساختار سیاسی کشور آسیبهای بسیاری ببیند.
در سال 1972، زلزله پرقدرتی ماناگوا پایتخت نیکاراگوا را تخریب کرد و زنجیرهای از واکنش و نارضایتی عمومی را باعث شد که به سقوط حکومت خاندان سوموزا منجر گشت. نمونه دوم در سپتامبر 1978 اتفاق افتاد؛ زلزلهای به بزرگی 7.7 ریشتر، بیش از 26 هزار نفر را در طبس در شرق ایران کشت. نارضایتی مردم ایران از واکنش نامناسب حکومت به این حادثه، وضعیت نارضایتی پرسابقه مردم ایران را به نقطه جوش رساند. یک ماه پس از این که سازمان سیا، یکی از اشتباهات تاریخی خود را مرتکب شد، اعلام کرد، ایران نه تنها در شرایط انقلابی بلکه حتی در شرایط پیش از انقلاب نیز نیست.
در سی و چند سال اخیر، بیش از 78 هزار نفر از مردم ایران بر اثر زلزله در خانههای فرسوده و آسیبپذیر خود جان سپردهاند. هر چند همه نقاط ایران روی منطقهای است که شاهد فعالیتهای زیاد زلزلهای زمین قرار دارد، ولی به طور کلی، شدت و توالی زلزلههای ایران به مراتب کمتر از کشورهایی چون ژاپن، شیلی و ترکیه است.
میزان تلفات و خسارتهای اقتصادی زمین لرزه در ایران زیاد است، حال آن که در صورت مدیریت درست و نیز آمادگی برای فعالیتهای کمکرسانی و نجات این تعداد میتواند کاهش یابد.
واقعیت زمینشناسی ایران تغییرناپذیر بوده و این در حالی است که شرایط سیاسی و اقتصادی کشورها میتواند تغییر کند و پیامدهای یک زلزله پرقدرت میتواند از حیث فشارهای اقتصادی و نیز فشار به بودجه کشور بیشتر باشد.
هماکنون ایران تقریبا 2 درصد از بودجه خود را هزینه رهایی از آثار بلایای طبیعی میکند. فشارهای اقتصادی، سیاستهای نادرست اقتصادی و هدر رفتن منابع میتواند بر این بودجه فشار وارد کند و باعث بروز مشکلاتی شود.
در ماههای اخیر، ایران در معرض زلزلههای زیادی قرار گرفته و واکنش نامناسب به بلایای طبیعی، میتواند به اعتماد مردم نسبت به دولت آسیب بزند. در ماه اوت گذشته، زمینلرزهای به شدت 6.4 ریشتر مناطق روستایی در شمال غربی ایران را لرزاند و به مرگ بیش از 350 نفر و بی خانمان شدن شانزده هزار نفر منجر شد. شیوه و سرعت کمکرسانی به مردم و کمبود بعضی امکانات سبب بعضی انتقادات شد. تصمیم رئیس جمهور احمدینژاد برای تغییر ندادن برنامه سفر خود به عربستان و نیز کمتوجهی تلویزیون به این حادثه نیز با انتقاداتی مواجه شد.
در دهم آوریل نیز زلزلهای به بزرگی 6.3 ریشتر، در صد مایلی نیروگاه بوشهر اتفاق افتاد ولی به این تاسیسات آسیبی نزد. شش روز بعد زلزلهای به بزرگی 7.8 درجه در مقیاس ریشتر، نقاط مرزی ایران و پاکستان را لرزاند، ولی به رغم برآوردهای اولیه مبنی بر مرگ احتمالی صدها نفر، تلفات واقعی بسیار کم بود. هر چند کشور از یک فاجعه طبیعی دیگر جان به در برد، میتوان به نتایج زلزلهای مشابه در مرکز شهرهای بزرگی مثل تهران یا اصفهان اندیشید!
ناگفته نماند که شاید ایران از توانایی خود برای غلبه بر مشکلات سیاسی داخلی و یا حمله خارجی مطمئن باشد، ولی نمیتواند نیروهای طبیعت را در زیر پای خود شکست دهد، چرا که چنین نیروهایی میتوانند بر سرنوشت ایران تأثیر جدی بگذارند.
نظرات شما عزیزان:
|